دی باغ ز وی شکر سلامت میکرد (704)
-
اندازه متن
+
دی باغ ز وی شکر سلامت میکرد
بر روی شکوفهها علامت میکرد
آن سرو چمن دعوی قامت میکرد
گل خندهزنان بر او قیامت میکرد
دی باغ ز وی شکر سلامت میکرد
بر روی شکوفهها علامت میکرد
آن سرو چمن دعوی قامت میکرد
گل خندهزنان بر او قیامت میکرد
سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش
گه میفتد از این…
جانا به هلاک بنده مستیز و بیا رنگی که تو دانی تو برآمیز و بیا
ای…

