روزی ترش است و دیدهٔ ابر تر است (337)
-
اندازه متن
+
روزی ترش است و دیدهٔ ابر تر است
این گریه برای خندهٔ برگ و بر است
آن بازی کودکان و خندیدَنِشان
از گریهٔ مادر است و قبض پدر است
روزی ترش است و دیدهٔ ابر تر است
این گریه برای خندهٔ برگ و بر است
آن بازی کودکان و خندیدَنِشان
از گریهٔ مادر است و قبض پدر است
تا درد نیابی تو به درمان نرسی تا جان ندهی به وصل جانان نرسی
تا همچو…
بویت آمد، گریز را روی نماند پرهیز و گریز جز بدانسوی نماند
از بوی تو رنگ…

