آکادمی شعر پلیکان

روزی که گذر کنی به گورم (1564)

- اندازه متن +

روزی که گذر کنی به گورم
یاد آور از این نفیر و شورم

پرنور کن آن تک لحد را
ای دیده و ای چراغ نورم

تا از تو سجود شکر آرد
اندر لحد این تن صبورم

ای خرمن گل شتاب مگذار
خوش کن نفسی بدان بخورم

وان گاه که بگذری مینگار
کز روزن و درگه تو دورم

گر سنگ لحد ببست راهم
از راه خیال بی‌فتورم

گر صد کفنم بود ز اطلس
بی‌خلعت صورت تو عورم

از صحن سرای تو برآیم
در نقب زنی مگر که مورم

من مور توام توی سلیمان
یک دم مگذار بی‌حضورم

خامش کردم بگو تو باقی
کز گفت و شنود خود نفورم

شمس تبریز دعوتم کن
چون دعوت توست نفخ صورم

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×