روزی به خرابات تو می میخوردم (1242)
-
اندازه متن
+
روزی به خرابات تو می میخوردم
وین خرقهٔ آب و گل بدر میکردم
دیدم ز خرابات تو عالم معمور
معمور و خراب از آن چنین میکردم
روزی به خرابات تو می میخوردم
وین خرقهٔ آب و گل بدر میکردم
دیدم ز خرابات تو عالم معمور
معمور و خراب از آن چنین میکردم
برات عاشق نو کن رسید روز برات زکات لعل ادا کن، رسید وقت زکات
برات و…
گر من مستم ز روی بدکرداری ای خواجه برو تو عاقل و هشیاری
تو غره به…

