زان آب که چرخ از آن بسر میگردد (722)
-
اندازه متن
+
زان آب که چرخ از آن بسر میگردد
استارهٔ جانم چو قمر میگردد
بحریست محیط و در وی این خلق مقیم
تا کیست کز این بحر گهر میگردد
زان آب که چرخ از آن بسر میگردد
استارهٔ جانم چو قمر میگردد
بحریست محیط و در وی این خلق مقیم
تا کیست کز این بحر گهر میگردد
شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا چو قسمتست چه جنگست مر مرا و تو را
مرا آن اصل بیداری دگرباره به خواب اندر بداد افیون شور و شر ببرد از سر ببرد از…

