زان آب که چرخ از آن بسر میگردد (722)
-
اندازه متن
+
زان آب که چرخ از آن بسر میگردد
استارهٔ جانم چو قمر میگردد
بحریست محیط و در وی این خلق مقیم
تا کیست کز این بحر گهر میگردد
زان آب که چرخ از آن بسر میگردد
استارهٔ جانم چو قمر میگردد
بحریست محیط و در وی این خلق مقیم
تا کیست کز این بحر گهر میگردد
در دست اجل چو درنهم من پائی در کتم عدم در افکنم غوغائی
حیران گردد عدم…
ای دوست بهر سخن در جنگ زنی صد تیر جفا بر من دلتنگ زنی
در چشم…