زلف تو که یکروزم از او روشن نه (1628)
-
اندازه متن
+
زلف تو که یکروزم از او روشن نه
با خاک برآورد سرو با من نه
با هرچه درآرد سر او زنده شود
کانجا همه جانست سراسر تن نه
زلف تو که یکروزم از او روشن نه
با خاک برآورد سرو با من نه
با هرچه درآرد سر او زنده شود
کانجا همه جانست سراسر تن نه
هم خوان توایم و نیز مهمان توایم هم جمع توایم و هم پریشان توایم
در شیشهٔ…
رو سر بِنِه به بالین، تنها مرا رها کن تَرکِ منِ خرابِ شبگردِ مبتلا کن
ماییم…