زینگونه که من به نیستی خرسندم (1249)
-
اندازه متن
+
زینگونه که من به نیستی خرسندم
چندین چه دهید بهر هستی پندم
روزیکه به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر او میخندم
زینگونه که من به نیستی خرسندم
چندین چه دهید بهر هستی پندم
روزیکه به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر او میخندم
در این جو دل چو دولاب خرابست که هر سویی که گردد پیشش آبست
وگر تو…
چه دانی تو خراباتی که هست از شش جهت بیرون خرابات قدیم است آن و تو نو آمده…

