ساقی زان می که میچریدند (713)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۲۸
-
اندازه متن
+
ساقی زان می که میچریدند
بفزای که یارکان رسیدند
مهمان بفزود می بیفزا
زان خنب که اولیا چشیدند
زان می که ز بوش جمله ابدال
در خلق پدید و ناپدیدند
ای ساقی خوب شکرلله
کان روی نکوت را بدیدند
ای آتش رخت سوز عشاق
در عشق تو رختها کشیدند
ای پرده فروکشیده بنگر
کز عشق چه پردهها دریدند
من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش (1254)
من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش خویش را غیر مینگار و مران از در…
مولانا 
