آکادمی شعر پلیکان

سپیده دم بدمید و سپیده می‌ساید (953)

- اندازه متن +

سپیده دم بدمید و سپیده می‌ساید
که ویس روز رخ خویش را بیاراید

غلام روز دلم کو به جای صد سالست
سپیده چهره دل را به کار می‌ناید

سپیدی رخ این دل سپیدها بخشد
که طاس چرخ حواشیش را نپیماید

سپیده را چو فروشست شب به آب سیاه
رخ عجوزه دنیا ببین چه را شاید

بده عجوزه زراق را هزار طلاق
دم عجوزه جوانیت را بفرساید

بران تو دیو ز خود پیش از آنک دیو شوی
وگر نه من خمشم عن قریب بنماید

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×