شادی شادی و ای حریفان شادی (1896)
-
اندازه متن
+
شادی شادی و ای حریفان شادی
زان سوسن آزاد هزار آزادی
میگفت که دادی عاشقی من دادم
آری دادی مها و دادی دادی
شادی شادی و ای حریفان شادی
زان سوسن آزاد هزار آزادی
میگفت که دادی عاشقی من دادم
آری دادی مها و دادی دادی
کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من
شمشیر اگر گردن جان ببریدی بل احیاء بربهم که شنیدی
روح یحیی اگر نه باقی بودی…