شادی شادی و ای حریفان شادی (1896)
-
اندازه متن
+
شادی شادی و ای حریفان شادی
زان سوسن آزاد هزار آزادی
میگفت که دادی عاشقی من دادم
آری دادی مها و دادی دادی
شادی شادی و ای حریفان شادی
زان سوسن آزاد هزار آزادی
میگفت که دادی عاشقی من دادم
آری دادی مها و دادی دادی
منصور بدآن خواجه که در راه خدا از پنبهٔ تن جامهٔ جان کرد جدا
منصور کجا…
گر نرگس خون خوارش دربند امانستی هم زهر شکر گشتی هم گرگ شبانستی
هم دور قمر…

