شاهی که شفیع هر گنه بود برفت (353)
-
اندازه متن
+
شاهی که شفیع هر گنه بود برفت
وانشب که به از هزار مه بود برفت
گر باز آید مرا نبیند تو بگوی
کو همچو شما بر سر ره بود برفت
شاهی که شفیع هر گنه بود برفت
وانشب که به از هزار مه بود برفت
گر باز آید مرا نبیند تو بگوی
کو همچو شما بر سر ره بود برفت
دل در تو گمان بد برد دور از تو این نیز ز ضعف خود برد دور از تو
…
تا تو بخودی ترا به خود ره ندهد چون مست شدی ز دیده بیرون نجهند
چون…