شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز (955)
-
اندازه متن
+
شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز
روز است شبم ز روی آن روز افروز
ای شب شب از آنی که از او بیخبری
وی روز برو ز روی او روز آموز
شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز
روز است شبم ز روی آن روز افروز
ای شب شب از آنی که از او بیخبری
وی روز برو ز روی او روز آموز
مستم ز خمار عبهر جادویت دفعم چه دهی چو آمدم در کویت
من سیر نمیشوم ز…
میزنم حلقهٔ درِ هر خانهای هست در کوی شما دیوانهای؟!
مرغ جان دیوانهٔ آن دام شد…