آکادمی شعر پلیکان

باده ده، ای ساقی هر متقی (3173)

- اندازه متن +

باده ده، ای ساقی هر متقی
بادهٔ شاهنشهی راوقی

جام سخن بخش که از تف او
گردد دیوار سیه منطقی

بردر و بشکن غم و اندیشه را
حاکم و سلطان و شه مطلقی

چون بگریزی نرسد در تو کس
ور بگریزیم تو خود سابقی

جنت حسنت چو تجلی کند
باغ شود دوزخ بر هر شقی

ظلمت و نور از تو تحیر درند
تا تو حقی یا که تو نور حقی

گشت شب و روز ز تو غرق نور
نیست مهت مغربی و مشرقی

لابه کنی، باده دهی رایگان
ساقی دریا صفت مشفقی

مست قبول آمد قلب و سلیم
زیرکی اینجاست همه احمقی

زیرکی ار شرط خوشیها بدی
باده نجستی خرد و موسقی

فرد چرایی تو اگر یار کی؟
از چه تو عذرایی اگر وامقی؟

غنچه صفت خویش ز گل درکشی
رو بکش آن خار، بدان لایقی

خار کشانند، اگر چه شهند
جز تو که بر گلشن جان عاشقی

خامش باش و بنگر فتح باب
چند پی هر سخن مغلقی

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×