عارف چو گل و جز گل خندان نبود (755)
-
اندازه متن
+
عارف چو گل و جز گل خندان نبود
تلخی نکند عادت قند آن نبود
مصباح زجاجه است جان عارف
پس شیشه بود زجاجه سندان نبود
عارف چو گل و جز گل خندان نبود
تلخی نکند عادت قند آن نبود
مصباح زجاجه است جان عارف
پس شیشه بود زجاجه سندان نبود
قالت الکأس ارفعونی کم تحبسونی ان جسمی فی زجاج بالنوی لا تکسرونی
اجعلوا الساقی خبیرا عارفا…
معده را پر کردهای دوش از خمیر و از فطیر خواب آمد چشم پر شد کآنچ میجُستی بگیر
…

