آکادمی پلیکان

عاشق روی جان فزای توییم (1765)

- اندازه متن +

عاشق روی جان فزای توییم
رحمتی کن که در هوای توییم

تو به رخسار آفتابی و مه
ما همه ذره در هوای توییم

تا تو زین پرده روی بنمایی
منتظر بر در سرای توییم

ای که ما در میان مجلس انس
بیخود از شربت لقای توییم

خیره چون دشمنان مکش ما را
کآخر ای دوست آشنای توییم

تو رضا می دهی به کشتن ما
ما همه بنده رضای توییم

گرچه با خاتم سلیمانیم
ای پری زاده خاک پای توییم

شمس تبریز جان جان‌هایی
ما همه بنده و گدای توییم

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×