عشقت به دلم درآمد و شاد برفت (361)
-
اندازه متن
+
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
بازآمد و رخت خویش بنهاد برفت
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
بازآمد و رخت خویش بنهاد برفت
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
آن شاه که خاک پای او تاج سر است گفتم که فراق تو ز مرگم بتر است
تا درد نیابی تو به درمان نرسی تا جان ندهی به وصل جانان نرسی
تا همچو…