آکادمی شعر پلیکان

عشق تو خواند مرا کز من چه می‌گذری (3114)

- اندازه متن +

عشق تو خواند مرا کز من چه می‌گذری
نیکو نگر که منم آن را که می‌نگری

من نزل و منزل تو من برده‌ام دل تو
گر جان ز من بِبُری واللَّه که جان نَبَری

این شمع و خانه منم این دام و دانه منم
زین دام بی‌خبری چون دانه می‌شمری

دوری ز میوه ما چون برگ می‌طلبی
دوری ز شیوه ما زیرا که شیوه گری

اندر قیامت ما هر لحظه حشر نوست
زین حشر بی‌خبرند این مردم حشری

ارواح بر فلک‌اند پران به قول نبی
ارواح امتنانی طائر خضری

ز آن طالب فلکند کز جوهر ملکند
انظر الی ملک فی صورت البشری

این روح گرد بدن چون چرخ گرد زمین
فالجسم جامده و الروح فی السفری

زین برج‌ها بگذر چون همپر ملکی
و اطلع علی افق کالشمس و القمری

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×