آکادمی شعر پلیکان

فضول گشته‌ام امروز جنگ می‌جویم (1745)

- اندازه متن +

فضول گشته‌ام امروز جنگ می‌جویم
منوش نکته مستان که یاوه می‌گویم

تنا بسوز چو هیزم که از تو سیر شدم
دلا برو تو ز پیشم تو را نمی‌جویم

لگن نهاد خیالش به چشمه چشمم
بهانه کرد کز این آب جامه می‌شویم

بگفتمش که به خونابه جامه چون شویی
بگفت خون همه زان سوست و من از این سویم

به سوی تو همه خون است و سوی من همه آب
نه قبطیم که در این نیل موسوی خویم

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×