آکادمی شعر پلیکان

ما آب دریم ما چه دانیم (1579)

- اندازه متن +

ما آب دریم ما چه دانیم
چه شور و شریم ما چه دانیم

هر دم ز شراب بی‌نشانی
خود مستتریم ما چه دانیم

تا گوهر حسن تو بدیدیم
رخ همچو زریم ما چه دانیم

تا عشق تو پای ما گرفته‌ست
بی‌پا و سریم ما چه دانیم

خشک و تر ما همه توی تو
خوش خشک و تریم ما چه دانیم

سرحلقه زلف تو گرفتیم
خوش می شمریم ما چه دانیم

گر زیر و زبر شود دو عالم
زیر و زبریم ما چه دانیم

گر سبزه و باغ خشک گردد
ما از تو چریم ما چه دانیم

گلزار اگر همه بریزد
گل از تو بریم ما چه دانیم

گر چرخ هزار مه نماید
در تو نگریم ما چه دانیم

گر زانک شکر جهان بگیرد
ما باده خوریم ما چه دانیم

شمس تبریز ز آفتابت
همچون قمریم ما چه دانیم

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×