من بندهٔ تو بندهٔ تو بندهٔ تو (1587)
-
اندازه متن
+
من بندهٔ تو بندهٔ تو بندهٔ تو
من بندهٔ آن رحمت خندیدهٔ تو
ای آب حیات کی ز مرگ اندیشد
آنکس که چو خضر گشت خود زندهٔ تو
من بندهٔ تو بندهٔ تو بندهٔ تو
من بندهٔ آن رحمت خندیدهٔ تو
ای آب حیات کی ز مرگ اندیشد
آنکس که چو خضر گشت خود زندهٔ تو
خواهیم یارا کامشب نخسپی حق خدا را کامشب نخسپی
چون سرو و سوسن تا روز روشن…
بیا بیا که توی جان جان جان سماع هزار شمع منور به خاندان سماع
چو صد…

