آکادمی شعر پلیکان

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش (1283)

- اندازه متن +

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش
که عشق هست براق خدای می‌تازش

تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد
چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش

گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی
ز عشق آنک درآید به چنگل بازش

گرفت چهره عشاق رنگ و سکه زر
ز عشق زرگر ما و ز لذت گازش

در آن هوا که هوا و هوس از او خیزد
چه دید مرغ دل از ما ز چیست پروازش

گهی که مرغ دل ما بماند از پرواز
که بست شهپر او را کی برد انگازش

مگو که غیرت هر لحظه دست می‌خاید
که شرم دار ز یار و ز عشق طنازش

ز غیرتش گله کردم به خنده گفت مرا
که هر چه بند کند او تو را براندازش

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×