نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان (2081)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۶/۱۴
-
اندازه متن
+
نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان
مرا به خوان تو باید هزار حلق و دهان
بیا که آب حیاتی و بنده مستسقی
نه بنده راست ملالت نه لطف راست کران
بیا که بحر معلق توی و من ماهی
میان بحرم و این بحر را کی دید میان
ز بحر توست یکی قطره آب خاک آلود
که جان شدهست به پیش جماعتی بیجان
بیا بیا که توی آفتاب و من ذره
به پیش شعله رویت چو ذره چرخ زنان
میانگین امتیازات ۵ از ۵
در بیخبری خبر نبودی چه بدی (1853)
در بیخبری خبر نبودی چه بدی و اندیشهٔ خیر و شر نبودی چه بدی
ای هوش…
مولانا