نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری (3027)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۶/۴
-
اندازه متن
+
نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری
صف سلیمان نگر پیش رخ آن پری
آن پریی کز رخش گشت بشر چون ملک
یافت فراغت ز رنج وز غم درمان پری
تربیت آن پری چشم بشر باز کرد
یافته دیو و ملک گوهر جان زان پری
ما و منی پاک رفت ماء منی خشک شد
گشت پری آدمی هم شد انسان پری
دیده جان شمس دین مفخر تبریز و جان
شاد ز عشق رخش شادتر از جان پری
میانگین امتیازات ۵ از ۵
با ما چه نهای مشو رفیق اوباش (1022)
با ما چه نهای مشو رفیق اوباش کاول قدمت دمند و آخر پرخاش
گل باش و…
مولانا