آکادمی شعر پلیکان

نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری (3027)

- اندازه متن +

نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری
صف سلیمان نگر پیش رخ آن پری

آن پریی کز رخش گشت بشر چون ملک
یافت فراغت ز رنج وز غم درمان پری

تربیت آن پری چشم بشر باز کرد
یافته دیو و ملک گوهر جان زان پری

ما و منی پاک رفت ماء منی خشک شد
گشت پری آدمی هم شد انسان پری

دیده جان شمس دین مفخر تبریز و جان
شاد ز عشق رخش شادتر از جان پری

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×