نی گفت که پای من به گل بود بسی (1974)
-
اندازه متن
+
نی گفت که پای من به گل بود بسی
ناگاه بریدند سرم در هوسی
نه زخم گران بخوردم از دست کسی
معذورم دار اگر بنالم نفسی
نی گفت که پای من به گل بود بسی
ناگاه بریدند سرم در هوسی
نه زخم گران بخوردم از دست کسی
معذورم دار اگر بنالم نفسی
وه وه که به دیدار تو چونم تشنه چندانکه ببینمت فزونم تشنه
من بندهٔ آن دو…
نام آن جوان چیست؟ سیف الدّین. فرمود که «سیف در غلاف است نمیتوان دیدن، سیفالدّین آن باشد که برای دین…