نی گفت که پای من به گل بود بسی (1974)
-
اندازه متن
+
نی گفت که پای من به گل بود بسی
ناگاه بریدند سرم در هوسی
نه زخم گران بخوردم از دست کسی
معذورم دار اگر بنالم نفسی
نی گفت که پای من به گل بود بسی
ناگاه بریدند سرم در هوسی
نه زخم گران بخوردم از دست کسی
معذورم دار اگر بنالم نفسی
شدم به سوی چه آب همچو سقایی برآمد از تک چه یوسفی معلایی
سبک به دامن…
عشق آن نبود که هر زمان برخیزی وز زیر دو پای خویش گردانگیزی
عشق آن باشد…

