آکادمی شعر پلیکان

هفت شمع از دور دیدم ناگهان (89-3)

- اندازه متن +

بخش ۸۹ – نمودن مثال هفت شمع سوی ساحل

 

 

هفت شمع از دور دیدم ناگهان
اندر آن ساحل شتابیدم بدان

نور شعلهٔ هر یکی شمعی از آن
بر شده خوش تا عنان آسمان

خیره گشتم خیرگی هم خیره گشت
موج حیرت عقل را از سر گذشت

این چگونه شمعها افروخته‌ست
کین دو دیدهٔ خلق ازینها دوخته‌ست

خلق جویانِ چراغی گشته بود
پیش آن شمعی که بر مَه می‌فزود

چشم‌بندی بُد عجب بر دیده‌ها
بندشان می‌کرد یهدی من یشا

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×