همچون سر زلف تو پریشان توایم (1365)
-
اندازه متن
+
همچون سر زلف تو پریشان توایم
آنداری و آنداری و ما آن توایم
هر جا باشیم، حاضر خوان توایم
مهمان تو، مهمان تو، مهمان توایم
همچون سر زلف تو پریشان توایم
آنداری و آنداری و ما آن توایم
هر جا باشیم، حاضر خوان توایم
مهمان تو، مهمان تو، مهمان توایم
خود هیچ بسوی ما نگاهی نکنی گیرم که گناهست گناهی نکنی
دل در گل رخسار تو…
در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده؟ بر تخت شه کی باشد جز شاه و شاهزاده؟