پیش آی خیال او که شوری داری (1809)
-
اندازه متن
+
پیش آی خیال او که شوری داری
بر دیدهٔ من نشین که نوری داری
در طالع خود ز زهره سوری داری
در سینه چو داود زبوری داری
پیش آی خیال او که شوری داری
بر دیدهٔ من نشین که نوری داری
در طالع خود ز زهره سوری داری
در سینه چو داود زبوری داری
از بسکه فساد و ابلهی زاد از من در عمر کسی نگشت دلشاد از من
من…
اشتری گم کردی…

