آکادمی پلیکان

چرا منکر شدی ای میر کوران (1902)

- اندازه متن +

چرا منکر شدی ای میر کوران
نمی‌گویم که مجنون را مشوران

تو می گویی که بنما غیبیان را
ستیران را چه نسبت با ستوران

در این دریا چه کشتی و چه تخته
در این بخشش چه نزدیکان چه دوران

عدم دریاست وین عالم یکی کف
سلیمانی است وین خلقان چو موران

ز جوش بحر آید کف به هستی
دو پاره کف بود ایران و توران

در آن جوشش بگو کوشش چه باشد
چه می لافند از صبر این صبوران

از این بحرند زشتان گشته نغزان
از این موجند شیرین گشته شوران

نپردازی به من ای شمس تبریز
که در عشقت همی‌سوزند حوران

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×