آکادمی شعر پلیکان

چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی (3059)

- اندازه متن +

چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی
که عشق سلطنت است و کمال و خودکامی

پلنگ عشق چه ترسد ز رنگ و بوی جهان
نهنگ فقر چه ترسد ز دوزخ آشامی

چگونه باشد عاشق ز مستی آن می
که جام نیز ز تیزیش گم کند جامی

چه جای خاک که بر کوه جرعه‌ای برریخت
هزار عربده آورد و شورش و خامی

تو جام عشق چه دانی چو شیشه دل باشی
تو دام عشق چه دانی چو مرغ این دامی

ز صاف بحر نگویم اگر کفش بینی
مثال زیبق بر هیچ کف نیارامی

ملول و تیره شدی مر صفاش را چه گنه
نبات را چه جنایت چو سرکه آشامی

که خاک بر سر سرکا و مرد سرکه فروش
که شهد صاف ننوشد ز تیره ایامی

به من نگر که در این بزم کمترین عامم
ز بیخودی نشناسم ز خاص تا عامی

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×