چون از رخ یار دور گشتم به بهار (889)
-
اندازه متن
+
چون از رخ یار دور گشتم به بهار
با غم بچه کار آید و عیشم بچه کار
از باغ بجای سبزه گو خار بروی
وز ابر بجای قطره گو سنگ ببار
چون از رخ یار دور گشتم به بهار
با غم بچه کار آید و عیشم بچه کار
از باغ بجای سبزه گو خار بروی
وز ابر بجای قطره گو سنگ ببار
مخمورم پرخواره اندازه نمیدانم جز شیوه آن غمزه غمازه نمیدانم
یاران به خبر بودند دروازه برون…
من از این خانه به در می نروم من از این شهر سفر می نروم
منم…