چون دید رخ زرد من آن شهره نگار (891)
-
اندازه متن
+
چون دید رخ زرد من آن شهره نگار
گفتا که دگر به وصلم امید مدار
زیرا که تو ضد ما شدی در دیدار
تو رنگ خزان داری و من رنگ بهار
چون دید رخ زرد من آن شهره نگار
گفتا که دگر به وصلم امید مدار
زیرا که تو ضد ما شدی در دیدار
تو رنگ خزان داری و من رنگ بهار
آن رفت که بودمی من از عشق تو شاد از عشق تو می نایدم از عشقم یاد
از بسکه برآورد غمت آه از من ترسم که شود به کام بدخواه از من
دردا…