چون کار مسافران دینم کردی (1838)
-
اندازه متن
+
چون کار مسافران دینم کردی
حمال امانت یقینم کردی
گفتم که ضعیفم و گرانست این بار
زورم دادی و آهنینم کردی
چون کار مسافران دینم کردی
حمال امانت یقینم کردی
گفتم که ضعیفم و گرانست این بار
زورم دادی و آهنینم کردی
آن را که غمی باشد و بتواند گفت گر از دل خود بگفت بتواند رفت
این…
دلا چون واقف اسرار گشتی ز جمله کارها بیکار گشتی
همان سودایی و دیوانه میباش چرا…

