کو پای که او باغ و چمن را شاید (799)
-
اندازه متن
+
کو پای که او باغ و چمن را شاید
کو چشم که او سرو و سمن را شاید
پای و چشمی یکی جگر سوختهای
بنمای یکی که سوختن را شاید
کو پای که او باغ و چمن را شاید
کو چشم که او سرو و سمن را شاید
پای و چشمی یکی جگر سوختهای
بنمای یکی که سوختن را شاید
با صد هزار دستان آمد خیال یاری در پای او بمیرا هر جا بود نگاری
خوبان…
جز وی چه باشد کز اجل اندر رباید کل ما صد جان برافشانم بر او گویم هنییا مرحبا
…

