گر جان داری بیار جان باز آخر (907)
-
اندازه متن
+
گر جان داری بیار جان باز آخر
آنجای که بردهای ز آغاز آخر
یک نکته شنید جان از آنجا آمد
صد نکته شنید چون نشد باز آخر
گر جان داری بیار جان باز آخر
آنجای که بردهای ز آغاز آخر
یک نکته شنید جان از آنجا آمد
صد نکته شنید چون نشد باز آخر
گهی در گیرم و گه بام گیرم چو بینم روی تو آرام گیرم
زبون خاص و…
پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری بی ز وجود وز عدم باز شدم یکی دری

