گر جان داری بیا و جان باز آنجا (60)
-
اندازه متن
+
گر جان داری بیا و جان باز آنجا
آن جای که بودهای ز آغاز آنجا
یک نکته شنید جان از آنجا آمد
صد نکته شنید چون نشد باز آنجا
گر جان داری بیا و جان باز آنجا
آن جای که بودهای ز آغاز آنجا
یک نکته شنید جان از آنجا آمد
صد نکته شنید چون نشد باز آنجا
این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده پیغمبر عشق است ز محراب رسیده
آورده یکی مشعله…
هنگام اجل چو جان بپردازد تن مانند قبای کهنه اندازد تن
تن را که ز خاکست…

