گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت (373)
-
اندازه متن
+
گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت
بیغم بود آنکه عشق محکم بگرفت
یک ذره نگر که پای در عشق بکوفت
وان ذره جهان شد که دو عالم بگرفت
گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت
بیغم بود آنکه عشق محکم بگرفت
یک ذره نگر که پای در عشق بکوفت
وان ذره جهان شد که دو عالم بگرفت
بار دگر آن آب به دولاب درآمد وان چرخه گردنده در اشتاب درآمد
بار دگر آن…
مه روزه اندرآمد هله ای بت چو شکر گه بوسه است تنها نه کنار و چیز دیگر

