گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت (373)
-
اندازه متن
+
گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت
بیغم بود آنکه عشق محکم بگرفت
یک ذره نگر که پای در عشق بکوفت
وان ذره جهان شد که دو عالم بگرفت
گر جملهٔ آفاق همه غم بگرفت
بیغم بود آنکه عشق محکم بگرفت
یک ذره نگر که پای در عشق بکوفت
وان ذره جهان شد که دو عالم بگرفت
خاک توام و خدای حق میداند واجب نبود که از منت بستاند
ور بستاند دعا گری…
زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم زهی در راه عشق تو دل بریان که…