گر ناله کنم گوید یعقوب مباش (1045)
-
اندازه متن
+
گر ناله کنم گوید یعقوب مباش
ور صبر کنم گوید ایوب مباش
اشکسته بخواهدم و چون سر بکشم
بر سر زندم که سر مکش چوب مباش
گر ناله کنم گوید یعقوب مباش
ور صبر کنم گوید ایوب مباش
اشکسته بخواهدم و چون سر بکشم
بر سر زندم که سر مکش چوب مباش
به اهل پرده اسرارها ببر خبری که پردههای شما بردرید از قمری
نشسته بودند یک شب…
المنه لله که ز پیکار رهیدیم زین وادی خم در خم پرخار رهیدیم
زین جان پر…