گفتا که شکست توبه بازآمد مست (384)
-
اندازه متن
+
گفتا که شکست توبه بازآمد مست
چون دید مرا مست بهم برزد دست
چون شیشه گریست توبهٔ ما پیوست
دشوار توان کردن و آسان بشکست
گفتا که شکست توبه بازآمد مست
چون دید مرا مست بهم برزد دست
چون شیشه گریست توبهٔ ما پیوست
دشوار توان کردن و آسان بشکست
تا روی ترا بدیدم ای بت ناآگاه سرگشته شدم ز عشق گم کردم راه
روزی شنوی…
آه خجسته ساعتی که صنما به من رسی پاک و لطیف همچو جان صبحدمی به تن رسی

