گفتم بنما که چون کنم بمیر (910)
-
اندازه متن
+
گفتم بنما که چون کنم بمیر
گفتم که: شد آب روغنم گفت بمیر
گفتم که شوم شمع من پروانه
ای رو تو شمع روشنم گفت بمیر
گفتم بنما که چون کنم بمیر
گفتم که: شد آب روغنم گفت بمیر
گفتم که شوم شمع من پروانه
ای رو تو شمع روشنم گفت بمیر
تا هشیاری به طعم مستی نرسی تا تن ندهی به جان پرستی نرسی
تا در غم…
ما را می کهنه باید و دیرینه وز روز ازل تا بابد سیری نه
خم از…