گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر (911)
-
اندازه متن
+
گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر
گفتم جگرم گفت سرابی کم گیر
گفتم که دلم گفت کبابی کم گیر
گفتم که تنم گفت خرابی کم گیر
گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر
گفتم جگرم گفت سرابی کم گیر
گفتم که دلم گفت کبابی کم گیر
گفتم که تنم گفت خرابی کم گیر
موشکی صندوق را سوراخ کرد خواب گربه موش را گستاخ کرد
اندر آتش افکنیم آن موش…
دیر آمدهای مرو شتابان ای رفتن تو چو رفتن جان
دیر آمدن و شتاب رفتن آیین…

