گفتم که دلم آلت و انگاز مست (391)
-
اندازه متن
+
گفتم که دلم آلت و انگاز مست
مانند رباب دل همآواز منست
خود ایندل من یار کسی دیگر بود
من میگفتم مگر که همباز منست
گفتم که دلم آلت و انگاز مست
مانند رباب دل همآواز منست
خود ایندل من یار کسی دیگر بود
من میگفتم مگر که همباز منست
رو، مسلم تراست بیکاری چونک اندر عنایت یاری
نقش را کار نیست پیش قلم آن قلم…
میخرامد آفتاب خوبرویان ره کنید رویها را از جمال خوب او چون مه کنید
مردگان کهنه…