گفتند که دل دگر هوائی میپخت (390)
-
اندازه متن
+
گفتند که دل دگر هوائی میپخت
از ما بشد و هوای جائی میپخت
تا باز آمد به عذر دیدم ز دمش
کانجا ز برای من ابائی میپخت
گفتند که دل دگر هوائی میپخت
از ما بشد و هوای جائی میپخت
تا باز آمد به عذر دیدم ز دمش
کانجا ز برای من ابائی میپخت
میخرامد آفتاب خوبرویان ره کنید رویها را از جمال خوب او چون مه کنید
مردگان کهنه…
ای ایاز پر نیاز صدقکیش صدق تو از بحر و…

