گفتی که بگو زبان چه محرم باشد (798)
-
اندازه متن
+
گفتی که بگو زبان چه محرم باشد
محرم نبود هرچه به عالم باشد
والله نتوان حدیث آن دم گفتن
با او که سرشت خاک آدم باشد
گفتی که بگو زبان چه محرم باشد
محرم نبود هرچه به عالم باشد
والله نتوان حدیث آن دم گفتن
با او که سرشت خاک آدم باشد
نه چرخ غلام طبع خود رایهٔ ماست هستی ز برای نیستی مایهٔ ماست
اندر پس پردهها…
می گریزد از ما و ما قوامش داریم زن زنانش آریم کش کشانش آریم
می دود…