گفت جالینوس با اصحاب خود (45-2)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۴/۲۵
-
اندازه متن
+
بخش ۴۵ – تملق کردن دیوانه جالینوس را و ترسیدن جالینوس
گفت جالینوس با اصحاب خود
مر مرا تا آن فلان دارو دهد
پس بدو گفت آن یکی ای ذو فنون
این دوا خواهند از بهر جنون
دور از عقل تو این دیگر مگو
گفت در من کرد یک دیوانه رو
ساعتی در روی من خوش بنگرید
چشمکم زد آستین من درید
گرنه جنسیت بدی در من ازو
کی رخ آوردی به من آن زشترو
گر ندیدی جنس خود کی آمدی
کی به غیر جنس خود را بر زدی
چون دو کس بر هم زند بیهیچ شک
در میانشان هست قدر مشترک
کی پرد مرغی مگر با جنس خود
صحبت ناجنس گورست و لحد
میانگین امتیازات ۵ از ۵
عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی (2801)
عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی وز برای امتحان بر نقد مردان آتشی
داغ سلطان…
مولانا