گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی (2641)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۶/۹
-
اندازه متن
+
گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی
از جنبش او جنبش این پرده نبینی
از تابش آن مه که در افلاک نهان است
صد ماه بدیدی تو در اجزای زمینی
ای برگ پریشان شده در باد مخالف
گر باد نبینی تو نبینی که چنینی
گر باد ز اندیشه نجنبد تو نجنبی
و آن باد اگر هیچ نشیند تو نشینی
عرش و فلک و روح در این گردش احوال
اشتر به قطارند و تو آن بازپسینی
میجنب تو بر خویش و همیخور تو از این خون
کاندر شکم چرخ یکی طفل جنینی
در چرخ دلت ناگه یک درد درآید
سر برزنی از چرخ بدانی که نه اینی
ماه نهمت چهره شمس الحق تبریز
ای آنک امان دو جهان را تو امینی
تا ماه نهم صبر کن ای دل تو در این خون
آن مه توی ای شاه که شمس الحق و دینی
میانگین امتیازات ۵ از ۵
به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام (1733)
به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام که عزم صد سفرستم ز روم تا سوی…
مولانا