آکادمی پلیکان

ادر کاسی و دعنی عن فنونی (3188)

- اندازه متن +

ادر کاسی و دعنی عن فنونی
جننت فلا تحدث من جنونی

نه چون ماندست ما را، نی چگونه
ندانم تو دلاراما که چونی

رایت الناس للدنیا زبونا
و ذقت العشق فالدنیا زبونی

مترس از خصم و تو فارغ همی باش
که عاشق هست آن بحر فزونی

فما للخلق یا صاحی ظهوری
و ما للخلق یا صاحی کنونی

اگر عشقم درون آرام گیرد
کجا بیندم این خلق برونی

و مادام الهوی تغلی فؤادی
فلا تطمع قراری اوسکونی

ایا نفس ملامت گر، خمش کن
که هم تو در ضلالت رهنمونی

ضلال العشق یا صاحی حلالی
خراب العشق یا صاحی حصونی

زهی کشتی شاهانه که عشق است
که رانندش درین دریایی خونی

فتبریز و شمس‌الدین قصدی
انادیهم، خدونی اوصلونی

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×