یک شفتالو از آن لبِ عَنّابی (1994)
-
اندازه متن
+
یک شفتالو از آن لبِ عَنّابی
پُر کرد جهان ز بویِ سیب و آبی
هم پردهٔ شب درید و هم پردهٔ روز
از عشقِ رخِ خویش زهی بیآبی
یک شفتالو از آن لبِ عَنّابی
پُر کرد جهان ز بویِ سیب و آبی
هم پردهٔ شب درید و هم پردهٔ روز
از عشقِ رخِ خویش زهی بیآبی
گه چرخ زنان همچون فلکم گه بال زنان همچون ملکم
چرخم پی حق رقصم پی حق…
ز اول روز که مخموری مستان باشد شیخ را ساغر جان در کف دستان باشد
پیش…