دست دراز از پیِ یک حبّه سیم (26-3)
-
اندازه متن
+
دزدی گدایی را گفت: شرم نداری که دست از برایِ جوی سیم پیشِ هر لَئیم دراز میکنی؟
گفت
دست دراز از پیِ یک حبّه سیم
به که بِبُرَّند به دانگی و نیم
دزدی گدایی را گفت: شرم نداری که دست از برایِ جوی سیم پیشِ هر لَئیم دراز میکنی؟
گفت
دست دراز از پیِ یک حبّه سیم
به که بِبُرَّند به دانگی و نیم
دشمن چو از همه حیلتی فرو مانَد، سلسلهٔ دوستی بجنبانَد، پس آنگه به دوستی کارهایی کند که هیچ دشمن نتواند.
شنیدهام که در این روزها کهن پیری خیال بست به پیرانه سر که گیرد جفت
…