گرت خوی من آمد ناسزاوار (95-8)
-
اندازه متن
+
زمین را ز آسمان نثار است و آسمان را از زمین غبار. کلُّ اِناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیهِ
گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار
زمین را ز آسمان نثار است و آسمان را از زمین غبار. کلُّ اِناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیهِ
گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار
چه کندمالک مختار که فرمان ندهد چه کند بنده که سر بر خط فرمان ننهد
یکی پرسید از آن گمکردهفرزند که ای روشنگُهر پیرِ خردمند
ز مصرش بویِ پیراهن شنیدی…

