آکادمی شعر پلیکان

گر مرا زار به کشتن دهد آن یارِ عزیز (13-2)

- اندازه متن +

پارسایی را دیدم بر کنارِ دریا که زخمِ پلنگ داشت و به هیچ دارو بِه نمی‌شد.
مدّتها در آن رنجور بود و شکر خدای، عَزَّوَجَّلَ، عَلَی‌الدَّوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه می‌گویی؟ گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی

گر مرا زار به کشتن دهد آن یارِ عزیز
تا نگویی که در آن دم غمِ جانم باشد

گویم: از بندهٔ مسکین چه گنه صادر شد
کاو دل آزرده شد از من؟ غمِ آنم باشد

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×